شب بود و ز تنهايي
جان بر لب ما آمد
در آن دل تاريكي
يك باره صدا آمد
ما خسته شديم از شب
ما منتظر ماهيم
اي روح خدا برگرد
ما شاه نمي‌خواهيم
پرسيد چه مي‌خواهيد
شاه از سر ناكامي
مردم همگي گفتند:
«جمهوري اسلامي»
افشين علاء
دهه فجرفرم ورود به مربیآموز
برای استفاده از همه ی امکانات سایت
شماره موبایل خود را وارد کنید
خرید اشتراک
لطفا یک پکیج را انتخاب کنید:
مربیآموز
ما یک کد تأیید به ارسال کردیم
مربیآموز
فرم تکمیل ثبت نام
برای پیوستن به ما فرم زیر را پر کنید
شعر شب بود و ز تنهایی
مربیآموز
دسته بندی: شعر و سرود
نظر خود را بنویسید: