موضوعات قصه:
شکرگزاری برای نعمتهای خدا
گوش دادن به حرفهای خوب و درست
پیامد نافرمانی از فرمان خدا
معجزههای پیامبران
آشنایی با حیوانات در داستانهای قرآنی (شتر)
حضرت صالح (عليه السلام) از طرف خداوند برای هدایت قوم ثمود که خود یکی از آنها بود انتخاب شد. قوم ثمود در سرزمین « حجر » زندگی می کردند . این سرزمین بین سوریه و عربستان قرار دارد و هنوز هم آثاری از خانه های آنها در آن موجود است.
قوم ثمود مردمی مُتمدّن بودند . آنها با مهارت خاصّی از کوهها برای خود قصر می ساختند و از دشتهای سرسبز نیز برای سکونت استفاده می کردند و در کنار باغ ها و کشتزارها و چشمه سارها و نخلستانها زندگی آسوده و خوشی داشتند . ظاهراً آنان زمستانها را در خانه های کوهستانی و تابستانها را در باغ های سرسبز می گذراندند . قوم ثمود بین ۳۰۰ تا ۱۰۰۰ سال عمر می کردند .
کم کم بت پرستی و فساد بین مردم شیوع پیدا کرد و خدای متعال برای هدایتشان حضرت صالح (عليه السلام) را که از نظر علم و عقل و احترامِ ، خانواده معروف و مُمتاز بود فرستاد.
حضرت صالح (عليه السلام) نیز با یادآوری نعمتهای بی شُمار خداوند آنها را به توبه و آمرزش از خداوند دعوت فرمود.
مردم با دعوت حضرت صالح (عليه السلام) مخــالفت کردند و در پاسخ به او گفتند : « بی شک تو جادو زده شده ای و عقـلت را از دست داده ای ، مگر تو بشری مثل ما نیستی ؟ پس چگونه خود را پیامبر مُعرفی می کنی ؟ اگر راست می گوئی ، مُعجزه و نشانه ای برای اثبات پیامبریت بیاور و از پروردگارت بخواه که از دل کوه شُـتر مادّه ی قرمز رنگِ حامله ای بیرون بیاورد . »
حضرت صالح (عليه السلام) به قدرت خُــدا آن شُـتر را از کوه بیرون آورد . امّا با این مُعجزه فقط تعداد کمی ایمان آوردند و بقیّه ی مردم اتهام جادوگری به پیامبر خدا زدند.
خُداوند برای امتحان مردم آب رودخانه ی شهر را به صورت یک روز در میان ، بین مردم و شُــتر تقسیــم کرد ، یعنی یک روز مردم از آب استفاده می کردند و یک روز شُـــتر ش در عوض آن روز شُـتر به همه ی مردم شهر شیر می داد .
افراد گمراه که این مُعجزه را نشانه ی پیروزی حضرت صالح (عليه السلام) می دانستند ، نُـــه نفر از افراد سنگدل و بی ایمان را برای کشتن حضرت صالح (عليه السلام) تشویق کردند ، امّا چون موفّق به این کار نشدند شُـتر صالح را کُشتند و خداوند نیز سه روز به آنها مُهلت داد تا توبه کنند ولی چون حاضر به توبه نشدند صاعقه ی آسمانی تمام آن مردم گُنهکار را نابود کرد. حضرت صالح (عليه السلام) و پیروانش که از این عذاب نجات یافتند به سرزمین دیگری مُهاجرت کردند.
منبع و مأخذ : کتاب تاریخ انبیاء ، نوشته ی رسولی محلاتی
حدیث موضوعی:
رَسُولِ اللَّهِ (ص): إِنَّما بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكارِمَ الأَخْلاقِ. نهجالفصاحه، حدیث ۸۵۹
پیامبر خدا فرمود: من برای این فرستاده شدم که اخلاق خوب را کامل کنم.
نتیجهگیری:
وقتی کسی از حرف پیامبر خدا گوش نمیده، خودش ضرر میکنه. خدا پیامبرها را فرستاده تا کمکمون کنن راه درست را پیدا کنیم. باید مهربون باشیم و از نعمتهای خدا خوب مراقبت کنیم، مثل اون شتر مهربون که برای همه شیر داشت!
فعالیت پیشنهادی:
با کودک یک نقاشی از شتر حضرت صالح (ع) بکشید. به او بگویید چگونه باید از حیوانها مراقبت کرد.
گفتوگو و پرسش و پاسخ:
به نظرت چرا شتر حضرت صالح (ع) مهم بود؟ اگه تو جای اون مردم بودی، چیکار میکردی؟ تا حالا به کسی کمک کردی که مهربونی تو را حس کنه؟
نمایش و نقشآفرینی:
نمایش سادهای اجرا کنید: یک کودک نقش حضرت صالح (ع)، یک کودک نقش شتر و بقیه نقش مردم شهر را بازی کنند. صحنهای را نمایش دهید که حضرت صالح شتر را معرفی میکند و مردم تصمیم میگیرند چکار کنند.
نظر خود را بنویسید: