شعر دیشب شب بدی بود

فرم ورود به مربیآموز

خرید اشتراک

مربیآموز

مربیآموز

شعر دیشب شب بدی بود
شعر دیشب شب بدی بود
انتشار شده در 1396/10/30 با 403 بار مشاهده

ديشب شب بدي بود 
بسيار بدتر از بد 
زيرا كه تب به جانم 
يك تير آتشين زد 
مي سوخت مثل كوره 
تا صبح پيكر من 
دستي نبود اما 
از لطف بر سر من 
تب بود و درد هم بود 
مادر نبود اما 
تا با محبّت خود 
تسكين دهد دلم را 
اما نه، يك نفر بود 
در آن سياهي شب 
وقتي كه او مي آمد 
مي رفت از تنم تب 
از كوشش پرستار 
شب شد چو روز روشن 
امروز خوب خوبم 
تب رفته از تن من

پرستارمیلاد حضرت زینب س
نسخه جدید آماده است!
پروفایل
خانه
برچسب ها
جستجو