قصه سارا به مدرسه می رود

فرم ورود به مربیآموز

خرید اشتراک

مربیآموز

مربیآموز

قصه سارا به مدرسه می رود
قصه سارا به مدرسه می رود
انتشار شده در ۱۴۰۴/۰۴/۰۱ با 1 بار مشاهده

اهداف:

  • آشنایی با محیط مدرسه و افراد آن (معلم، مدیر، ناظم، خدمت‌گذار)
  • کاهش اضطراب شروع مدرسه
  • تقویت حس مثبت و اشتیاق نسبت به یادگیری
  • تشویق به رعایت نظم، بهداشت و همکاری
  • آشنایی با مهارت‌های اجتماعی اولیه در محیط آموزشی

داستان:

اواخر فصل تابستان بود. مرتب سارا به مادرش می گفت: مادر جان پس کی به مدرسه می رویم ؟مادر می گفت: دختر گلم عجله نکن بگذار چند روز دیگر بگذرد ؛آن وقت به مدرسه می روی سارا چند روزی آرام می گرفت ؛ولی دوباره همین سوال را از مادر پرسید .

مادر که متوجه علاقه بسیار زیاد دخترش به مدرسه شد تصمیم گرفت خاطره اولین روز ی را که خود به مدرسه رفته بود برای دخترش تعریف کند . برای همین وقتی موضوع را به سارا کوچولوگفت :سارا خیلی خوشحال شد وزود کنار مادر نشست واز مادر خواست هرچه زودتر خاطره را برایش تعریف کند .

مادر که چشمش را برای یک لحظه بست آهی کشید و گفت:یادش بخیر آن شبی که فرداش به مدرسه می رفتم از خوشحالی خواب به چشمم نمی رفت؛ مرتب از مادرم سوال می کردم پس کی صبح می شود که من به مدرسه برم. بلاخره هر جوری بود شب را در کنار مادر خوابیدم صبح زود از خواب بیدار شدم آنقدر خوشحال بودم که نمی دانستم چه کار کنم مادر که قبل از من بیدار شده بود. صبحانه را آماده کرده بود من هم با سرعت صبحانه خوردم.لباس هایم راپوشیدم کیف تازه ام را برداشتم. وبا مادر به طرف مدرسه رفتیم وقتی وارد حیاط مدرسه شدیم. مرتب از مادر درمورد همه چیز سوال می کردم. مادر برام توضیح می داد. دختر گلم اینجا حیاط مدرسه است ببین چقدر زیباست. از این به بعد تو با دوستات در این جا بازی می کنید در همین بگو مگو بودیم که خود را جلو در کلاس دیدیم یک خانم زیبا با لباسهای روشن انگار منتظر من بود با روی بسیار باز به من خوش آمد گفت و یک شکلات به من داد .

-دختر گلم خیلی خوش آمدی از مامان جونت خداحافظی کن تا تو را به دوستات معرفی کنم .من هم از مامانم خداحافظی کردم و در حالی که خانم معلم دستم را گرفته بود؛ وارد کلاس شدیم .ولی چه کلاسی ! آنقدر کلاس را زیبا کرده بودند. که نگو ونپرس .بادکنک های زیبا،اسباب بازیهای جالب ،عروسک ،ماشین،تلویزیون ،سی دی ورادیو ضبط برای چند لحظه فکر کردم شاید اشتباهی اومده باشیم آخر بیشتر کلاس به یک مجلس جشن تولد شباهت داشت . خانم معلم در گوشم گفت:

- دختر گلم اسمت چیه من هم خیلی یواش گفتم :شیوا خانم معلم رو به شاگردان کرد وگفت بچه ها ی گل نگاه کنید، یک دوست برای ما اومده

بچه ها گفتند :کیه کیه خوش آمده .
در حالی که دست من در دست خانم معلم بود گفت: خودش با صدای بلند اسمشو به شما میگه .
- شیوا محمدی

خانم معلم گفت برای شیوا که دوست تازه ماست یک کف بلند بزنید . بچه ها یک کف بلند زدند. هر کدام از بچه ها می گفت: بیا کنار من بشین وقتی به بچه ها نگاه کردم. فاطمه همسایه خودمان را شناختم فوری رفتم و کنار او نشستم .بچه های دیگر هم یکی یکی آمدند وخانم معلم با همه مثل من رفتار می کرد وقتی همه آمدند خانم معلم گفت: به نام خدای مهربان بچه های گل سلام حالتون خوبه همگی خیلی خوش آمدید. اینجا کلاس ماست .اسم من شهلا ابراهیمی است من را فقط خانم معلم صدا کنید .
- بچه های گل دوست دارید با هم یک بازی انجام دهیم . همه با صدای بلند گفتیم : بله
- هرکدام از شما همدیگر را بگیرید با هم دیگر قطار بازی می کنیم .صف گرفتیم خانم معلم جلوتر از همه ایستاده بود.وهمه او را گرفتیم خانم معلم بلند گفت : بچه ها می دانید قطار وقتی راه می ره چه می گه؟ همه گفتیم :
- هوهو چی چی
با همین صدا راه افتادیم به طرف حیاط مدرسه. رفتیم ورفتیم تا جلو دستشویها رفتیم خانم گفت قطارایست .
- بچه های گل اینجا دستشویی است. هر وقت کار دستشویی داشتید. باید این جا بیاید واین جا را کثیف نکنید وآب را نیز از آبخوری بخورید..بعد هوهوچی چی کنان به طرف اتاق دفتر رفتیم .در آنجا دو خانم خیلی مهربان بودند .خانم معلم گفت: بچه ها می دانید اینها کی هستند.
- خانم مدیر
- آفرین به شما
خانم مدیر د رحالی که لبخند به لب داشتند آمدند وگفتند: بچه ها سلام من خانم مدیر هستم اگر کاری با من داشتید من اکثرا" در اتاق دفتر هستم. در این حال یک خانم مهربان دیگر آمد .وسلام کرد .وگفت: بچه ها من هم خانم ناظم هستم. اگر در داخل حیاط مدرسه برای شما مشکلی پیش آمد بیاید پیش من .بعد از آنجا خداحافظی کردیم وبه نمازخانه وآبدار خانه رفتیم در آبدار خانه آقای خدمتگذار بود.او گفت :بچه ها من کلاس ها را نظافت می کنم شم در این کار من را کمک میکنید. همه گفتیم : بله بعد ابه کتابخانه وفروشگاه هم رفتیم .در فروشگاه بسکویت ،کیک،ساندیسوچیزهای دیگری هم بود. همه با ما مهربان بودند .آن روز ما بازی کردیم.نقاشی کشیدیم. وبا مدرسه وبچه ها آشنا شدیم. در آخر وقت مادر به دنبالم آمد وبعد از خداحافظی به خانه رفتیم واز این که همه با ما در مدرسه اینقدر مهربان بودند خیلی خوشحال بودم .خدا خدا می کردم. که زود روز بعد بیاد و من دوباره به مدرسه برم . در همین موقع سارا گفت: خوش به حالت مادر فکر می کنی مدرسه ما هم مثل مدرسه شما باشه مادر دستی به سر وروی ساراکشید وگفت: آره عزیزم شاید هم بهتر!
سارا در حالی که به مادر و مدرسه اش فکر می کرد؛ مرتب دعا می کرد. خدایا زودتر مدرسه ها باز بشن .تا من بتوانم به مدرسه برم.

حدیث موضوعی:

قالَ الإمامُ علیٌّ (ع): «العِلمُ ميراثُ الأنبياءِ» منبع: نهج‌البلاغه، حکمت 147
امام علی (ع) فرمود: دانش و مدرسه رفتن، یادگاری پیامبران برای ماست.

نتیجه‌گیری کودکانه:

سارا فهمید که مدرسه فقط جای درس نیست، پر از دوستای جدید، بازی، مهربونی و خاطره‌های قشنگه. حالا اون هم منتظره تا با دل خوش راهی مدرسه بشه و قصه‌ی خودش رو شروع کنه!

فعالیت عملی پیشنهادی:

یک نقاشی از مدرسه‌ای که دوست دارند در آن باشند بکشند: کلاس، معلم، حیاط، دوستان...
بعد بچه‌ها نقاشی‌هاشون رو نشون بدن و درباره‌ی مدرسه‌ی رؤیایی خودشون حرف بزنن.

گفت‌وگو و پرسش‌وپاسخ:

  • تو دوست داری مدرسه‌ات چه شکلی باشه؟
  • وقتی اولین بار بری مدرسه، به کی سلام می‌کنی؟
  • اگه کسی تنها بود، چطور دوست خوبی براش می‌شی؟
  • چطوری باید از دستشویی و آبخوری استفاده کنیم؟

نمایش و بازی نقش‌آفرینی:

نمایش "روز اول مدرسه": نقش‌ها شامل: کودک جدید، مادر، معلم، مدیر، ناظم، خدمت‌گذار و دوستان. با وسایل ساده این نمایش اجرا شود تا کودک با فضای مدرسه آشنا شود.

بازی گروهی تعاملی:

قطار مدرسه‌ای: بچه‌ها قطار تشکیل می‌دهند، یکی نقش معلم را دارد و ایستگاه‌ها شامل دفتر، کلاس، آبخوری، فروشگاه، نمازخانه و… هستند. در هر ایستگاه درباره آن مکان توضیح داده می‌شود.

زبان‌آموزی (کلمات کلیدی کودکانه مرتبط با قصه):

مدرسه، کلاس، معلم، دوست، مدیر، ناظم، دفتر، نمازخانه، فروشگاه، نقاشی، کیف، صبحانه، خوش‌آمد، قطار، آبخوری، شکلات، بادکنک، هیجان، دعا، اولین روز.

واحدکار مهرواحدکار بهداشتنظم و انضباطمدرسه
نظرات

ما همه نظرات رو می‌خونیم و پاسخ میدیم

خیلی خوب!
نام خود را وارد کنید.
 
لطفا شماره موبایل خود را بصورت 09XXXXXXXX وارد نمایید.
خیلی خوب!
نظرت رو برامون بنویس.
مطالب مرتبط
مطالب پیشنهادی
نسخه جدید آماده است!
پروفایل
خانه
برچسب ها
جستجو