قصه طاووس و کلاغ

فرم ورود به مربیآموز

خرید اشتراک

مربیآموز

مربیآموز

قصه طاووس و کلاغ
قصه طاووس و کلاغ
انتشار شده در ۱۴۰۴/۰۴/۰۱ با 2 بار مشاهده

اهداف:

  • یاد گرفتن شکرگزاری
  • قبول داشتن خودمان
  • احترام به دیگران
  • فهمیدن اینکه هرکسی نعمت خاص خود را دارد

روزی کلاغی در کنار برکه نشسته بود. آب می خورد و خدا را شکر می کرد.
طاووسی از آنجا می گذشت؛ صدای او را شنید و با صدای بلندی قهقهه زد.
کلاغ گفت:«دوست عزیز چه چیزی موجب خنده تو شده است؟
طاووس گفت: ازاین که شنیدم خدا را برای نعمت هایی که به تو نداده شکر می گویی.
بعد بال هایش را به هم زد و دمش را مانند چتری باز کرد و ادامه داد: می بینی خداوند چقدر مرا دوست دارد که این طور زیبا مرا آفریده است؟!
کلاغ با صدای بلندی شروع به خندیدن کرد.
طاووس بسیار عصبانی شد و گفت: به چه می خندی ای پرنده گستاخ و بد ترکیب؟
کلاغ گفت: به حرف های تو، شک نداشته باش که خداوند مرا بیشتر از تو دوست داشته است؛ چرا که او پرهایی زیبا به تو بخشیده و نعمت شیرین پرواز را به من و ترا به زیبایی خود مشغول کرده و مرا به ذکر خود.

نتیجه‌گیری:
خدا هر کسی را به شکلی دوست داشت و هرکسی نعمت‌های خاص خود را دارد؛ پس باید همیشه شکرگزار باشیم و دیگران را مسخره نکنیم.

حدیث موضوعی:
قال رسول الله (ص): «مَن لاَ يَشْكُرِ النَّاسَ لاَ يَشْكُرِ اللهَ.» (منبع: اصول کافی، جلد ۲، حدیث ۴)
پیامبر گفت: هر کسی از خوبی‌های دیگران تشکر نکند، از خدا هم تشکر نکرده است.

فعالیت پیشنهادی:
با کودک‌تان بنشینید و از او بخواهید چیزهایی که دارد و برایش شکرگزار است را روی کاغذ نقاشی کند.

گفت‌وگو و پرسش‌و پاسخ:

  • چرا کلاغ خدا را شکر می‌کرد؟
  • طاووس چرا از کلاغ خنده‌اش گرفت؟
  • به نظر تو ما باید چه طوری رفتار کنیم وقتی کسی چیزی ندارد که ما داریم؟

نمایش و بازی نقش‌آفرینی:
با کودکان نقش کلاغ و طاووس را بازی کنید و درباره احساسات هرکدام صحبت کنید.

بازی گروهی تعاملی:
یک بازی درست کنید که هر کودک نعمت‌ها یا چیزهای خوب خودش را معرفی کند و بقیه تشویقش کنند.

زبان‌آموزی:
کلاغ، طاووس، شکر، نعمت، خدا، پر، زیبایی، پرواز، دوست داشتن، مسخره کردن، قهقهه، برکه، بال، دم، ذکر.

کلاغقدردانی و شکرگزاریطاووساحترام گذاشتن
نسخه جدید آماده است!
پروفایل
خانه
برچسب ها
جستجو