قصه موش تنبل، کلاغ دانا

فرم ورود به مربیآموز

خرید اشتراک

مربیآموز

مربیآموز

قصه موش تنبل، کلاغ دانا
قصه موش تنبل، کلاغ دانا
انتشار شده در ۱۴۰۴/۰۳/۱۲ با 426 بار مشاهده

اهداف:

  • مسئولیت‌پذیری
  • دوری از تنبلی
  • مشارکت در کارهای گروهی
  • تلاش برای یادگیری
  • ارزش خانواده

یکی بود یکی نبود کپل بچه موشی بود که با برفی برادرش، پدر و مادرش در لانه شان در صحرا زندگی می کردند.
کپل خیلی تنبل بود و تمام مدت روی صندلی مخصوصش نشسته بود و از خوراکی هایی که آنها به لانه می آوردند می خورد و ایراد می گرفت: اینها چیه دیگه؟ یه چیز خوشمزه تر بیارید!
آن ها از دستش خسته شده بودند و هر چه اعتراض می کردند فایده ای نداشت. تا اینکه یک روز که کپل بیرون لانه در حال استراحت در آفتاب بود و بقیه داخل لانه بودند باد شدیدی وزید و او را به جای دوری برد.
وقتی کپل چشمانش را باز کرد خودش را کنار یک برکه دید. او خسته و گرسنه بود و حتی بلد نبود برود و برای خودش غذا پیدا کند.
کپل شروع به گریه کرد. کلاغی صدای او راشنید و از روی درخت پرسید: چرا گریه می کنی؟
کپل ماجرا را برای او تعریف کرد. کلاغ گفت: اگر همیشه منتظر باشی تا دیگران کارهایت را انجام دهند هیچ وقت چیزی یاد نخواهی گرفت.
کپل گفت: درست است. من قول می دهم تنبلی را کنار بگذارم.
کلاغ گفت: من هم تو را پیش خانواده ات می برم. کپل خوشحال شد و به همراه کلاغ به لانه اش برگشت و از آن روز تنبلی را فراموش کرد.

حدیث موضوعی:
الكَسَلُ يَضُرُّ الدّينَ وَالدُّنيا. نهج‌البلاغه، حکمت ۳۱۹
تنبلی به دین و دنیات آسیب می‌زنه. یعنی کسی که تنبل باشه هم کارهای دنیایی‌اش خراب می‌شه، هم چیزهای خوب خدایی رو از دست می‌ده.

نتیجه‌گیری:
کپل یاد گرفت که اگر خودش دست به کار نشه و همیشه منتظر بقیه باشه، چیزی یاد نمی‌گیره و تنها می‌مونه. پس تصمیم گرفت دیگه تنبل نباشه و کمک کنه.

فعالیت پیشنهادی:
با کمک کودک یک لیست تصویری از کارهایی که می‌تونه خودش انجام بده درست کنید (مثل جمع‌کردن اسباب‌بازی‌ها، پوشیدن کفش، کمک به چیدن سفره).

گفت‌وگو و پرسش و پاسخ:

  • تو فکر می‌کنی چرا کپل تنبل بود؟
  • اگر جای کلاغ بودی، به کپل چی می‌گفتی؟
  • چه کارهایی بلدی خودت انجام بدی؟

نمایش و بازی نقش‌آفرینی:
نقش کپل، برفی، مامان و بابا موشه، و کلاغ را بین بچه‌ها تقسیم کنید و نمایش ساده‌ای از ماجرای داستان اجرا کنید.

بازی گروهی تعاملی:
بازی "کمک کن و نخور": بچه‌ها نقش موش‌های خانواده را بازی می‌کنند که باید با هم همکاری کنند تا وسایل پیک‌نیک را بچینند و فقط وقتی کار انجام شد، اجازه دارند خوراکی بخورند.

زبان‌آموزی:
کپل، تنبل، کمک، غذا، لانه، موش، خانواده، باد، برکه، گرسنه، گریه، کلاغ، یاد گرفتن، تلاش.

خانه و خانوادهواحدکار حیواناتموشمسئولیت پذیری
نسخه جدید آماده است!
پروفایل
خانه
برچسب ها
جستجو