اهداف:
- یاد گرفتن شکرگزاری
- قبول داشتن خودمان
- احترام به دیگران
- فهمیدن اینکه هرکسی نعمت خاص خود را دارد
روزی کلاغی در کنار برکه نشسته بود. آب می خورد و خدا را شکر می کرد.
طاووسی از آنجا می گذشت؛ صدای او را شنید و با صدای بلندی قهقهه زد.
کلاغ گفت:«دوست عزیز چه چیزی موجب خنده تو شده است؟
طاووس گفت: ازاین که شنیدم خدا را برای نعمت هایی که به تو نداده شکر می گویی.
بعد بال هایش را به هم زد و دمش را مانند چتری باز کرد و ادامه داد: می بینی خداوند چقدر مرا دوست دارد که این طور زیبا مرا آفریده است؟!
کلاغ با صدای بلندی شروع به خندیدن کرد.
طاووس بسیار عصبانی شد و گفت: به چه می خندی ای پرنده گستاخ و بد ترکیب؟
کلاغ گفت: به حرف های تو، شک نداشته باش که خداوند مرا بیشتر از تو دوست داشته است؛ چرا که او پرهایی زیبا به تو بخشیده و نعمت شیرین پرواز را به من و ترا به زیبایی خود مشغول کرده و مرا به ذکر خود.
نتیجهگیری:
خدا هر کسی را به شکلی دوست داشت و هرکسی نعمتهای خاص خود را دارد؛ پس باید همیشه شکرگزار باشیم و دیگران را مسخره نکنیم.
حدیث موضوعی:
قال رسول الله (ص): «مَن لاَ يَشْكُرِ النَّاسَ لاَ يَشْكُرِ اللهَ.» (منبع: اصول کافی، جلد ۲، حدیث ۴)
پیامبر گفت: هر کسی از خوبیهای دیگران تشکر نکند، از خدا هم تشکر نکرده است.
فعالیت پیشنهادی:
با کودکتان بنشینید و از او بخواهید چیزهایی که دارد و برایش شکرگزار است را روی کاغذ نقاشی کند.
گفتوگو و پرسشو پاسخ:
- چرا کلاغ خدا را شکر میکرد؟
- طاووس چرا از کلاغ خندهاش گرفت؟
- به نظر تو ما باید چه طوری رفتار کنیم وقتی کسی چیزی ندارد که ما داریم؟
نمایش و بازی نقشآفرینی:
با کودکان نقش کلاغ و طاووس را بازی کنید و درباره احساسات هرکدام صحبت کنید.
بازی گروهی تعاملی:
یک بازی درست کنید که هر کودک نعمتها یا چیزهای خوب خودش را معرفی کند و بقیه تشویقش کنند.
زبانآموزی:
کلاغ، طاووس، شکر، نعمت، خدا، پر، زیبایی، پرواز، دوست داشتن، مسخره کردن، قهقهه، برکه، بال، دم، ذکر.
ما همه نظرات رو میخونیم و پاسخ میدیم