قصه امام کاظم علیه السلام و مرد بد اخلاق

فرم ورود به مربیآموز

خرید اشتراک

مربیآموز

مربیآموز

قصه امام کاظم علیه السلام و مرد بد اخلاق
قصه امام کاظم علیه السلام و مرد بد اخلاق
انتشار شده در 1403/11/2 با 535 بار مشاهده

موضوعات قصه:

  • رفتار خوب با دیگران
  • یادگیری بخشش
  • تغییر عادت‌های بد

یه مرد بد اخلاق یه باغ بزرگ و قشنگ داشت. هر کسی از جلوی باغش رد می‌شد، اون بهش تندی می‌کرد و داد می‌زد:
«اینجا باغ منه! کسی حق نداره نزدیک بشه!»

یه روز امام کاظم (ع) از کنار اون باغ رد می‌شدند. صاحب باغ همون حرفای همیشگی رو تکرار کرد و با بداخلاقی گفت:
«دور شو! اینجا جای تو نیست!»

امام کاظم (ع) آروم و با مهربونی جواب دادند:
«باغ زیبایی داری، ان‌شاءالله همیشه پربار باشه.»

صاحب باغ تعجب کرد. فکر کرد امام مثل بقیه دعوا می‌کنه، ولی دید امام فقط لبخند زد و رفت.

چند روز بعد، امام هدیه‌ای برای اون مرد فرستادند؛ یه بسته پر از خرمای خوشمزه و نامه‌ای که نوشته بود:
«مهربونی به دیگران، دل آدم‌ها رو شاد می‌کنه.»

صاحب باغ با خجالت از رفتار خودش پشیمون شد و با خودش گفت:
«این چه آدم بزرگیه که با این همه بداخلاقی من، بازم مهربونه!»

از اون روز به بعد، مرد بداخلاق تبدیل به آدمی مهربون شد و به همه احترام می‌ذاشت.

حدیث موضوعی: 
امام کاظم (ع) فرمودند: "بهترین اخلاق، بردباری و مهربانی است." (تحف‌العقول)
نتیجه قصه: 
اخلاق خوب و مهربونی حتی آدم‌های بداخلاق رو هم می‌تونه تغییر بده.
فعالیت پیشنهادی : 
از بچه‌ها بخواهید با یک دوست یا همکلاسی‌شون مهربونی کنن و بعد، نقاشی‌ای از اون لحظه قشنگ بکشن.

شهادت امام کاظم عمیلاد امام کاظم عمهربانی و بخشندگیعادت‌ خوب و بد
نظرات

ما همه نظرات رو می‌خونیم و پاسخ میدیم

خیلی خوب!
نام خود را وارد کنید.
 
لطفا شماره موبایل خود را بصورت 09XXXXXXXX وارد نمایید.
خیلی خوب!
نظرت رو برامون بنویس.
مطالب مرتبط
مطالب پیشنهادی
نسخه جدید آماده است!
پروفایل
خانه
برچسب ها
جستجو